عكاسي يك سفر است

آتليه كودك | آتليه نوزاد | آتليه بارداري

عكاسي يك سفر است

آيا فكر مي كنيد با پيشرفت و بهبود عكاسي تان، نسبت تصاويري كه نگه مي داريد به عكس هايي كه حذف مي كنيد بيشتر خواهد شد؟ پاسخ منفي است! من در اين مقاله قصد دارم اشتباه بودن اين افسانه يا باور را اثبات كرده و كاري كنم كه شما به عكاسي به عنوان يك سفر فكر كنيد، نه يك مقصد.
آتليه عكاسي و عكاسي كودك
با انتظار اين كه يك روزه به حد عالي برسيد، در واقع داريد خودتان را براي نااميد شدن آماده مي كنيد. بياييد ببينيم چرا اينطور است، و چه كاري مي توانيد انجام دهيد تا رضايت بيشتري از تصاوير خود داشته باشيد. ممكن است حتي در طول اين روند كمي سرگرم شويد و ايده هاي عكاسي عالي بگيريد.
عكاسي يك سفر است – شما نمي توانيد يكباره به انتهاي جاده پرش كنيد

براي اين كه منظورم را بهتر برسانم، از يك قياس سفر استفاده مي كنم. اگر شما بخواهيد به يك جاي جديد برسيد، بايد به نوعي به آنجا سفر كنيد – با رانندگي، پرواز، يا هر نوع ديگري از حمل و نقل. شما نمي توانيد اين مرحله را رد كنيد و بلافاصله آنجا باشيد (البته هنوز! من بي صبرانه منتظرم تا روش انجام تله پورت (دورنوردي) كشف شود تا من بتوانم مرحله فرودگاه را رد كنم!)، و گاهي اوقات مسير سفر براي رسيدن به آنجا بسيار سرگرم كننده و جالب است. به سفر جاده اي فكر كنيد!

عكاسي هم همينطور است، جز اين كه در آن مقصد مورد نظر، رسيدن به يك تصوير خوب (يا عالي) است. هدف ايجاد تصاويري است كه شما را راضي كنند، كه از به اشتراك گذاري آنها با ديگران خوشحال شويد. تصور غلط اين است كه وقتي شما به يك مهارت و سطح تجربه بالا در عكاسي مي رسيد، ديگر «موفق شده ايد و كار تمام است» و هر عكس ديگري كه مي گيريد شگفت انگيز خواهد بود. اين درست نيست!

اجازه دهيد چند نمونه به شما نشان دهم تا متوجه منظورم بشويد. من تقريبا به مدت ۳۰ سال است كه كار عكاسي حرفه اي انجام مي دهم. اين نحوه عكاسي من است. لطفا توجه داشته باشيد كه من كمتر از ۱۰% كل عكس هايي كه مي گيرم را به عنوان «پنج ستاره» يا بهترين عكس مجموعه ام مشخص مي كنم.
[عكاسي سفر است]

در نمونه بالا من صحنه اي را در يك گورستان در ساوانا، گرجستان ديدم كه به نظرم جالب بود. من چهار عكس مختلف از آن گرفتم. هيچ كدام از آنها واقعا بهتر از ديگري نشد، آنها فقط متفاوت بودند. اما اگر من تصميم نگرفته بودم چند عكس بگيرم، عكس هاي بعدي وجود نداشتند. شما بايد تصميم بگيريد كه كدام يك را بيشتر از همه دوست داريد (از بين مجموعه بالا و تصاوير خودتان)، اما اگر بعد از گرفتن عكس اول دست از كار بكشيد، ديگر نمي توانيد به كاوش ادامه دهيد.
كاوش شما را به طلا مي رساند

عبارتي كه من در بسياري از كلاس ها و تورهايم استفاده مي كنم اين است «در اطراف سوژه راه برويد». منظورم دقيقا اين است كه به لحاظ فيزيكي در اطراف صحنه راه برويد. هنگامي كه چيزي چشم شما را مي گيرد، به آن توجهي كه سزاراواش است را نشان دهيد و صحنه را به طور كامل كاوش كنيد.

چيزها را تغيير دهيد، واقعا در اطراف حركت كنيد. پاهاي خود را بجنبانيد! تمام طرف ها و زواياي صحنه را كاوش كنيد. اگر به سمت راست برويد نور چگونه تغيير مي كند؟ يا به سمت چپ؟ چه مي شود اگر براي به دست آوردن يك پرسپكتيو متفاوت روي زمين دراز بكشيد؟

تنها با كاوش كامل صحنه خود مي توانيد طلاي پنهان در آن را پيدا كنيد. از خودتان بپرسيد چه چيزي در وهله اول شما را به سمت اين سوژه جذب كرد؟ آيا روشنايي صحنه بود؟ شايد يك پس زمينه جالب؟ يا يك شخص يا شيء بود؟ اكنون در نظر بگيريد كه چطور مي توانيد سوژه را با چشم انداز آنچه كه چشم شما را گرفته، ثبت كنيد.
در اطراف سوژه راه برويد

اين يك نمونه از محل يكي از كارگاه هاي من است.
[عكاسي سفر است] [عكاسي سفر است]

بالابر غلات در تصاوير بالا محل يكي از كارگاه هاي من در آلبرتاست. من به شركت كنندگان يك تمرين مي دهم كه در اطراف آن راه بروند و حداقل شش عكس بگيرند كه كاملا با هم متفاوت باشند. بنابراين خودم هم همين كار را انجام دادم تا روند تفكرم و اين كه چطور اين مكان را كاوش كردم را به آنها نشان دهم.

در اينجا من چه چيزي را در تركيب بندي ها تغيير داده ام؟ بياييد نگاهي بياندازيم:

چند عكس افقي و عمودي گرفتم.
چند عكس كلوزآپ با جزئيات و چند عكس وايد از فاصله دورتر گرفتم.
بعضي از عكس ها بر روي بالابر فوكوس شده اند، و برخي در پيش زمينه شارپ هستند.
از ديافراگم هاي مختلف استفاده كردم.
از لنزهاي مختلف استفاده كردم.
در عكس آخر، حتي با نوردهي دوگانه داخل دوربين نيز آزمايش كردم.
بعضي از زوايا پايين (گلسنگ هاي روي بتن) و برخي بالا هستند.
همچنين از لحاظ فيزيكي موقعيتم را تغيير دادم و تمام اطراف بالابر را طي كردم. چطور مي توانيد اين را ببينيد؟ راهنمايي مي كنم، به جايي كه سايه ها افتاده اند نگاه كنيد – در يكي از آنها بالابر از پشت روشن شده، در ديگري خورشيد در مقابل آن قرار دارد (عكس وايد)، در بقيه نور از كنار مي آيد.

چه چيز ديگري را مي توانستم در عكاسي تغيير دهم؟ عكاسي ماكرو و حتي نزديك تر شدن چطور است؟ شايد مي توانستم چند عكس سياه و سفيد بگيرم؟ فكر مي كنيد من در كل چند عكس در اين مكان گرفتم؟ حدود ۴۰ تا! اين در واقع عكس مورد علاقه من است.
[عكاسي سفر است]

مربي همكار من در اين كارگاه، بروس كلارك، در واقع به من نشان داد كه چطور اين كار را با دوربين كانن ام انجام دهم. من هيچ وقت اين كار را امتحان نكرده بودم و كار كردن با تنظيمات نوردهي دوگانه داخل دوربين بسيار سرگرم كننده بود.
[عكاسي سفر است]

اين يك نوردهي دوگانه است كه من با كمك يكي از شركت كنندگان كارگاه از بروس گرفتم.
منتظر نور باشيد

چه مي شود اگر شما به يك محل برسيد و نور براي عكاسي مناسب نباشد؟ اگر بتوانيد منتظر بمانيد، اين بهترين گزينه است، همان كاري كه من در نمونه بعدي انجام دادم. خورشيد داشت غروب مي كرد و به طور كلي نور بسيار يكنواخت بود. من اين حصار قديمي را پيدا كردم و مي خواستم بافت آن را ثبت كنم. سپس خورشيد با شدت كامل بيرون آمد و همه چيز را تغيير داد.
[عكاسي سفر است]

تصاوير عمودي من – به دو عكس پايين توجه كنيد كه چطور خورشيد بيرون آمده و نور طلايي گرم خود را بر روي حصار پاشيده است.
[عكاسي سفر است]

در اين تصاوير، من ديافراگم هاي مختلف را براي تغيير عمق ميدان امتحان كردم، و سپس با سرعت شاترهاي آهسته كار كردم تا چمني كه در نسيم حركت مي كرد را ثبت كنم. باز هم نور طلايي را بر روي تصاوير گرفته شده در زماني كه خورشيد بيرون مي آيد، مي بينيد.

آيا مي توانيد ببينيد تغيير نور چه تفاوتي در صحنه بالا ايجاد كرده است؟ سرعت شاترهاي مختلف به بيش از حد مات شدن چمن در برخي از تصاوير منجر شدند، بنابراين من مجبور شدم آزمايش كنم تا تنظيمات مناسب را براي ظاهري كه مي خواستم، پيدا كنم.

اين روندي است كه من در مورد آن صحبت مي كنم! شما نمي توانيد فقط يك عكس بگيريد و برويد، و انتظار داشته باشيد بهترين تصويري شود كه احتمالا مي توانيد در آن موقعيت بگيريد. آزمايش و امتحان كردن چيزهاي مختلف فقط براي يادگيري نيست، بلكه براي تكامل به سمت تصويري كه مي خواهيد ايجاد كنيد ضروري است.
[عكاسي سفر است]

اين عكس مورد علاقه من از ميان مجموعه بود. چمن در نسيم حركت مي كند و به علت سرعت شاتر ۱/۵ ثانيه مات است. پرتو بي رمق نور طلايي خورشيد بر روي حصار تصوير را گرم مي كند. براي من اين عكس به معني «سرزمين» است!
پايين برويد!

در مجموعه هاي زير، مي توانيد پيشرفت عكاسي من را در تخته هاي قديمي و پوسيده يك پل سه پايه قديمي قطار ببينيد. يك بار ديگر من صحنه را كاوش كردم، و به دنبال چيز جالبي به عنوان سوژه ام گشتم. به مجموعه تصاوير زير نگاه كنيد، متوجه خواهيد شد كه تصوير اول اصلا شبيه تصوير آخر نيست. اگر بعد از گرفتن يك عكس از كار دست مي كشيدم و تنها با پايين آمدن بر روي زمين براي به دست آوردن ديد نزديك تر، مي توانستم تصوير آخر را بگيرم؟

ماهيت پوسيده تخته ها و بافت آنها چشم مرا گرفت. سپس من تركيب بندي هاي مختلف را امتحان كردم و سعي كردم يك سوژه اصلي براي تصوير پيدا كنم – چيزي كه توجه بيننده را بر روي خود نگه دارد. اول سعي كردم ميخ را به طور برجسته نشان دهم – اما كمي در سايه قرار داشت و هنوز هم براي من كارساز نبود.
[عكاسي سفر است]

سپس برگ زرد كوچكي را در ميان تخته ها پيدا كردم و مي دانستم كه يك سوژه عالي خواهد بود. اين برگ به چند دليل برجسته شده است.
[عكاسي سفر است]

برگ به دليل رنگ زردش به راحتي قابل مشاهده است (رنگ هاي گرم جلب توجه مي كنند) نور خورشيد نيز با نورپردازي از پشت آن را به خوبي برجسته مي كند. اين واقعيت كه يك موجود زنده از ميان تخته هاي قديمي و پوسيده يك پل در حال رشد است، توجه را جلب كرده و به تصوير هماهنگي و جذابيت مي بخشد. در نهايت، من اشعه خورشيد را نيز اضافه كردم.
[عكاسي سفر است]

اين عكس نهايي از آن مجموعه است.

اما اگر من در اطراف آن پل بر روي دست ها و زانوهايم نمي خزيدم، احتمالا متوجه اين برگ كوچك نمي شدم. بنابراين به ياد داشته باشيد كه پايين برويد – به معناي واقعي كلمه – و به دنبال سوژه هايي كه نزديك زمين هستند بگرديد. ما جهان را در سطح چشم مي بينيم و اين براي ما «عادي» است. با عكاسي از يك موقعيت دوربين ديگر، تصاويري ايجاد خواهيد كرد كه متفاوت هستند و مردم به آنها توجه نشان خواهند داد.
يك نمونه ديگر

باز هم در گورستان گرجستان، رديف هاي يكدست سنگ قبرها توجه مرا به خود جلب كرد. همانطور كه در كل صحنه كاوش كرده و راه مي رفتم چيزي پيدا كردم كه بر روي آن فوكوس كنم. آيا مي توانيد تفاوت را در تصاوير زير ببينيد؟ چه چيزي تغيير كرده است؟
[عكاسي سفر است]

در اينجا من فاصله كانوني مورد استفاده، و محل قرار دادن نقطه فوكوس را تغيير دادم (سنگ قبر جلويي در مقابل رديف بعدي در عقب).
[عكاسي سفر است]

پرچم كوچك و گل هاي سفيد توجه مرا به اين محل جلب كردند.
[عكاسي سفر است]

يكي از تصاوير مورد علاقه من از ميان مجموعه. اين عكس با يك لنز بلند (حدود ۱۵۰mm)، يك ديافراگم بزرگ (f/2.8) و فوكوس شده بر روي رديف دوم سنگ قبرها گرفته شد.
زياد عكس بگيريد – اما نه خيلي زياد

پس چه تعداد عكس مناسب است؟ آيا مي توانيد تعداد خيلي زيادي عكس بگيريد؟

هيچ پاسخ درست يا كاملي براي سوال اول وجود ندارد، اما بله، شما مي توانيد تعداد خيلي زيادي عكس بگيريد. هر كدام از تصاوير در هر يك از مجموعه هاي بالا به دقت تنظيم شده و به طور آگاهانه ايجاد شدند. من در حالت عكاسي پشت سر هم با سرعت ۸ فريم در ثانيه عكس نمي گرفتم به اميد اين كه چيز جالبي به دست آورم. اسم اين كار «پرتاب تيري در تاريكي» است و توصيه نمي شود، چون در اين صورت در واقع چيزي ايجاد نمي كنيد، بلكه تنها داريد چيزي را به سمت ديوار پرتاب مي كنيد به اميد اين كه به آن بچسبد.

نه – همه چيز را در داخل كادر خود آگاهانه انتخاب كنيد. لنزي كه مي خواهيد استفاده كنيد، و تمام جزئيات تكنيكي را انتخاب كنيد. تصميم بگيريد كه پاهاي خود را كجا قرار دهيد و چطور بايستيد. فقط زماني دكمه شاتر را فشار دهيد كه همه چيز خوب به نظر برسد. سپس آنچه را كه ثبت كرده ايد بررسي كرده و هر گونه تغييرات لازم را انجام دهيد (دو اينچ به سمت چپ جابجا شويد، نوردهي را تنظيم كنيد، و غيره) و عكس ديگري بگيريد.

به عكس گرفتن ادامه دهيد تا وقتي كه احساس كنيد به عكس مورد نظر خود رسيده ايد، يا از تمام امكانات و فرصت هاي موجود در صحنه خسته شده ايد. سپس به نقطه بعدي برويد و همين كار را تكرار كنيد. واضح است كه اين روش براي عكاسي از سوژه هاي متحرك قابل اجرا نيست، اما پيام يكي است:
عكاسي يك سفر است نه يك مقصد – چشم هاي خود را باز كنيد و از سفر لذت ببريد!

نويسنده: دارلين هيلدربرانت (Darlene Hildebrandt)

منبع:

لنزك

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.