عكاسي در سفر - مقدمه

آتليه كودك | آتليه نوزاد | آتليه بارداري

عكاسي در سفر - مقدمه

نويسنده : وان در السكن
مترجم : ثمره هدايت
اولين چيزي كه در عكس‌هاي وان در السكن به بيننده ضربه وارد مي‌كند موضوع عكس‌هاي اوست در كارهاي اوليه وي، اغلب موضوع‌ها از دوربين روبرگردانده، غمگين و انديشناك‌اند و يا به جاي ديگري خيره شده‌اند. عكاسي نوزاد
عكاس جوان، مردان، زنان و كودكاني را مشاهده مي‌كند كه عميقاً در دنياي خودشان غوطه‌ورند، در تنهايي و رويايشان.آتليه بارداري

در كارهاي متأخر آن‌ها به طور گمراه‌كننده، سرسخت و با اعتماد به نفس به عقب نگاه مي‌كنند. آن‌ها به بازيگري تبديل شده‌اند تحت (زير) فرمان كارگران ماهري كه تنها آرمان (شعار) دارد. نشان بده چه كسي هستي؟ (يا خودت را نشان بده) ـ با اين جملات او كارهاي خودش را تمام مي‌كند. فيلم تأثير گذار او Bye كه در آن او پيشرفت بيماري خودش را به سادگي ضبط كرده است؛ به صورت متوالي و زنجيروار و تهي از شرم بي‌جا.

چيزي كه چشمان مدل‌ها بايد بگيرند در زبان‌ اندامشان منعكس شده. عكاس زيبايي و هاله‌ي اروتيك بدن‌هاي آن‌ها را دوست دارد. ضعف و آسيب‌پذيري و در عين حال توانايي و قدرت آن‌ها را. او بازي وسوسه و ژست را مي‌بيند. كشف پيوسته (ثابت) شكل ديگري از افسون زنانه، از سختي (يا شدت) مردانه يا آرزوي كودكانه.


همانند مجسمه‌اي كه او مي‌خواست تبديل به آن شود. او با حجم و توده سرو كار دارد. با تاريكي و روشني با فرم و تأثير آن‌ در فضا.

او به طور پياپي عكس‌هاي رنگي مي‌گرفت ولي ابزار صحيح او چاپ سياه و سفيد است يا (in Colour).

قدرت (يا نبرد، يا پتانسيل) پر معني و بيانگر، هر سايه (تفاوت ظريف) از سياهي ملايم (تيرگي ملايم) تا سفيد (روشني) بي‌رنگ از دگرگوني (تغيير) ظريف تنها تا كنتراست (تفاوت) چشمگير آن‌ها را به طور كامل مورد استفاده قرار داد.

او بر حرف خودش اصرار داشت، مردي با چشمان خدمتگزار به دنبال كسي كه به آن كمك كند. با اين وجود (ولي) اصلي‌ترين دليل براي او در به وجود آوردن عكس‌هايش بازشناسي (شناخت) خودش است.

فضاهاي منحصر به فرد (ويژه) و موقعيت‌ها در عكس‌هاي او (تصاوير او)هميشه چيزي از احساسات را منعكس مي‌كند. اين خودشيفتگي نيست و به طور آشكار (واضح) مخالف افاده و تكبر است. وان در السكن اصالت را جستجو مي‌كرد و براي او معناي «خالص و دست‌نخورده» ضروري نيست. ولي بيشتر تسليم شدن كامل شخصي با بي‌ميلي در نقش يك زن و يا مرد در زندگي است. تفاوتي ندارد چه اندازه رقت‌انگيز (اسفناك) يا چشم‌نواز باشد.


اين همان دليلي است كه به موجب آن او اغلب از مردم در گوشه هايي از جامعه عكاسي كرد كه براي آن‌ها نفعي در تظاهر در موقعيت‌شان وجود ندارد.

وي غرور و مقاومت آن‌ها را براي زنده ماندن تشخيص داد. خصيصه‌اي كه خودش آن را دارا بود. وان در السكن شخصيتي فروتن (بي تكلف) نبود. او جذابيتي خاص داشت اثري كه از او به‌جا مي‌ماند. مستقيماً با خود او و شرايط محيط اطراف او ارتباط مستقيم داشت. اين خصيصه غيرقابل انعطاف درباره‌ي او است. به نظر او اين تكليف و قضاوتي كه ديگران در مورد او ابراز مي كردند اغلب سخت (مشكل) مي‌آمد.

او تصويري قابل توجه از عكاسي قرن بيستم آلمان از خودش به جا گذاشت و تأثيري قابل توجه بر عكاسان نسل بعد به جاي گذاشت.

خصوصيت كار او خيلي زود به وسيله مردم درك و شناخته شد. او براي دو سال عكاسي كرد و آثارش را در طول سفرش به پاريس در سال ۱۹۴۹ به عنوان عضوي از GKF (اتحاديه عكاسان معتبر هلند) عرضه كرد. انتخابات اتحاديه به طور سرسختانه  اي انجام شد. السكن در اين انتخابات پيروز نشد ولي بدون بحث و مجادله يك سال ديگر در آن‌جا با عكاسان Adwinding آمستردام كه گروهي چپ‌گرا و آوانگارد بودند و بيشتر افراد اتحاديه GKF را تشكيل مي‌دادند و به صورت مخفيانه در سال‌هاي آخر جنگ جهاني دوم بر عليه آلمان‌ها صحنه هايي را ضبط مي‌كردند فعاليت كرد. در طول جنگ در آكادمي هنر آمستردام شركت كرد زيرا مي‌خواست از فشار گروه كارگري آلمان فرار كند. بعد از جنگ به عنوان فردي كه جنگ را نفي مي‌كند براي زماني در معدن كار مي‌كرد.


از لحاظ عاطفي و رواني بازگشت به مطالعه و درس خواندن دراين شرايط براي او غيرممكن مي‌نمود و بدين دليل واحدهاي درسي خود را به صورت نيمه‌تمام رها كرد.

هيچ‌كس درباره‌ي اين سردر گمي و گيجي بعد از جنگ نمي‌توانست اظها نظر كند. سؤالاتي كه براي نسل وان در السكن نسلي كه در طول سال‌هاي افسردگي و نااميدي جنگ جهاني رشد كرده و به بلوغ رسيده بودند بي‌جواب ماند.

حقيقت داستان جنگ كه شامل اخراج يهوديان بي‌گناه هلند شد در اين وضعيت پاريس را كه همچنان مركز فرهنگي اروپا بود و در طول جنگ نسبتاً ويران شده بود ترك كردند.

وان در السكن نيز در تابستان ۱۹۵۰ ـ شهر نوراني ـ پاريس را ترك كرد.

Kryntaconis عكاس مگنوم و عضوي از GKF در ابتدا طي نامه‌اي از Pictorial Service او را به انجمن عكاسان مگنوم در پاريس معرفي كردند. اين‌جا او براي نام‌هاي مشهوري همچون: هنري كارتيه برسون، رابرت كاپا، ديويد سيمور، جرج راجرساند، ارنست هاوس كساني كه او كار آنان را صميمانه مي‌ستود به چاپ عكس مي‌پرداخت و از اين جا بود كه رابطه‌ي خود را با آتاكاندو پناهنده‌ي زيبا و مستعد مجاري آغاز كرد كسي كه سه فرزندش را در خودش جستجو مي‌كرد.

او كارش را در Pictorial Service تنها براي شش ماه ادامه داد. در آن زمان در سورس زندگي مي كرد و هرزگاهي كارهايي در زمينه عكاسي انجام مي‌داد ولي اغلب اوقات را به پرسه زدن و نگاه كردن در خيابان‌ها سپري مي كرد.

سواي از هنرمندان كشورش كه در ميان آن‌ها نقاشاني چون كارل ايل و نويسندگاني نظير سيمون و نيكنوگ وجود داشت او با كسي آشنايي نداشت.


ملاقات او در يك كافه با شخصي روسي باعث ورود او به بوهيا از سنت ـ جرمين ـ دس ـ پرس ـ گروهي كه شامل مردم جواني از مليت‌هاي مختلف بود گرديد. همه‌ي آن ها نشاني از جنگ داشتند. افراد بي هدفي بودند كه روزهاي خود را دربارها و كافه‌ها و رستوران‌هاي كوچك با الكل و مواد مخدر سپري مي كردند. السكن شروع به عكاسي از آن‌ها نمود. آن چه براي او جذاب مي‌نمود نگرش آن ها به زندگي بود كه اغلب مخالف آرزوهاي‌شان بود.

او روش خود را با استفاده از نور مصنوعي، دود و عكس‌العمل‌هايي كه باعث كشف محيط اطرافش مي‌گرديد آغاز نمود.

از مشاجرات، وعده‌هاي غذا و همچنين از بدن‌هاي آن‌ها كه در خواب آرامش يافته، گم شدن در آغوش غرور و نااميدي‌ها عكاسي كرد.

يكي از آن‌ها «ولي مايرس» هنرمند جذاب استراليايي بود كه السكن پرتره‌اي خارق‌العاده از او گرفت كه تصوراتي از زيبايي، خيال و تنهايي در پي داشت.

زماني كه السكن با مديد مسئول بخش عكاسي موزه‌ي هنر مدرن نيويورك در سال ۱۹۵۳ ملاقات كرد استايكن بسيار تحت تأثير او قرار گرفت و كيفيتي داستان‌گونه در كارهاي السكن يافت و از او خواست تا كتابي سواي اين عكس‌ها منتشر سازد.

استايكن نمايشگاه «خانواده بشر» را در سال ۱۹۵۵ ترتيب داد. اين نمابشگاه به لحاظ نمايش ايدئولوژي بعد از جنگ مورد توجه و تشويق قرار گرفت و شامل يكي از تصورات السكن بود و كار او را به طور گسترده از عكاسي اروپاييان بعد از جنگ نشان مي‌داد.



موفقيت اين نمايشگاه موفقيت‌هاي ديگري را در مؤسسه هنر شيكاگو و مركز هنري واكر در ميناپوليس در پي داشت. در ضمن، وان در السكن عكس‌هايي پيرامون يك داستان عشقي خيالي كه توسط خود او نگاشته شده بود چيدمان كرد.

در سال ۱۹۵۶ كتابي موسوم به( عشق در كرانه چپ) به طور هم‌زمان در هلند، آلمان و انگلستان بعد از هياهوي فراوان منتشر گرديد. اين كتاب واكنش‌هاي متفاوتي را در پي داشت. صحت مستند گونه‌ي اين كتاب به ويژه طبقه‌ي متوسط هلند را شوكه كرده بود.

مانند بقيه‌ي عمر خود، اين بار نيز وان در السكن در برابر سانسور بي‌پرده و علني ايستادگي كرد.

در بررسي‌هاي مربوط به نمايشگاه موزه‌ي هنرهاي مدرن او، وان در السكن با ويگي مقايسه شد. اثر ويگي موسوم به شهر عيان ۱۹۴۵ يه شكلي حيرت‌آور اولين كتابي است كه وان در السكن از آن به عنوان منبع الهام مستقيم خود نام مي‌برد.

اما تصاوير ويگي از زندگي در عمق جامعه‌ي شهري تصاوير يك گزارشگر نگران هستند همان افراد همچنان در عكس‌هاي وان در السكن ظاهر مي‌شوند و اين نشان از يك داستان جاري دارد. در اين مفهوم وان در السكن جايي بين «ويگي» و
«نان‌گلدين» قرار دارد. عكاس اثر موسوم به ترانه وابستگي جنسي نان گلوين خود نيز يكي از طرفداران وان در السكن است.هر دوي آن‌ها اعضاي نسلي هستند كه به تصوير مي‌كشند. اگر چه درگيري و ايفاي نقش نان در آن شخصي‌تر است. يك دليل ديگر ربط دادن كار وان در السكن با كار نان گولوين وجود دارد: آرايش كتاب او داراي كيفيات يك فيلم است. در كار هر دو عكاس ايده اكتشاف و تحقيق در مورد حدود و پتانسيل عكاسي، فيلم و نمايش اسلايد نقشي مهم ايفاء مي‌كند.

تا هنگامي كه عشق در كرانه چپ سر از كتاب‌فروشي‌ها درآورد، او بار ديگر در آمستردام زندگي مي كرد. در اين هنگام او با آتاكاندو بود. در سال ۱۹۵۴ با او ازدواج كرد. در پاريس او عكس‌هاي زيادي از كاندو و بچه هايش گرفته بود و مي‌خواست كتابي از زندگي خانوادگي آن‌ها بسازد.

در اين ميان عكس‌هاي زيبايي از بچه‌هاي او نيز در فيلم‌هاي وان در السكن مانند: به زندگي خوش آمدي كوچولو ۱۹۶۳ اين شكل از صميميت، سحر روزمره‌ زندگي، همچنان به شيوه‌اي مشابه بيان مي شود.

آمستردام از زمان سفر او به پاريس تغيير زيادي كرده بود. دوران سركوبگر بازسازي بعد از جنگ ديگر به سر رسيده و بي بندباري جنسي و مصرف الكل رايج شده بود. بعد از طلاق، او مدتي با يكي از دوستان ژورناليست خود به نام وان و ريجمان كار مشتركي را تجربه مي‌نمود.

در حالي كه جاز كرانه شرقي آمريكا با شدت هر چه تمام‌تر و فزاينده‌اي شنيده مي‌شد.


به لطف يان و ريجمان وان در السكن به اولين كنسرت جاز خود رفت. اين كنسرت در محل اجراي كنسرت‌ها در تاريخ ۱۷ سپتامبر ۱۹۵۵ برگزار مي شد. او كه از همان ابتدا طرفدار اين موسيقي بود تا سال ۱۹۵۹ به كنسرت‌هاي بي‌شماري در آمستردام و لاهه رفت و در اين كنسرت‌ها از همه نوازندگان بزرگ عكس گرفت، از مايلز ديويس گرفته تا فيتز جرالد. در سال ۱۹۵۹ اين عكس‌ها در كتاب كوچكي تحت عنوان جاز چاپ شد: چاپ‌هاي دانه‌هاي پر از كنتراست، تصاوير موزييسن‌ها و تمركز شديد با ريتمي ديناميك و قدري فيلم‌گونه.

با وريجمن، وان در السكن در طي اين سال‌هامشغول به انجام كارهاي مربوط به روزنامه‌نكاري شد كه يكي از آن‌ها مربوط به اوباش بود كه در مجله وريج ندرلند در سال ۱۹۵۵ چاپ شد. عكس هاي او در روزنامه‌هاي عمده‌ هلند به چاپ مي‌رسيدند، مانند دي ولكسكرانت و هت پارول. دوربين روليكورد او كم كم جاي خود را به دوربين ايكا با لنزهاي تله فوتو داد و اين منجر به تغيير در سبك‌ و ديناميك تصاوير او شد تا عكس‌هايش ژورناليستي‌تر شود. بعد از يك دوره سر در گمي‌ در روابط، او عاشق گردا وان در وين شد كه در آن هنگام دانشجوي مجسمه‌سازي شد و در سال ۱۹۵۷ با او ازدواج كرد.

در همان سال به دعوت برادر همسرش كه يك مردم‌شناس بود عازم آفريقا شد. اين شخص براي موسسه‌اي كار مي‌كرد كه اولين بار دو كتاب او را منتشر كرد و پول بليط هواپيماي او را داد و قصد داشت تا سفر او را در قالب يك كتاب منتشر سازد: كتاب‌ها همواره داراي چارچوب معروف وان در السكن بودند و او بيش از ۲۰ عدد از اين كتاب‌ها را منتشر ساخت. همه اين كتاب‌ها داراي نشان او هستند. وي با طراحان برجسته هلندي كار كرد اما اثر كار خود او هميشه نمايان بود. كولاژهاي چاپ شده او همواره از ديوارهاي خانه‌اش آويزان بودند. او دائماً روش‌هاي تقويت تصاوير به وسيله خود آن ها و نيز كنتراست آن‌ها با يكديگر يا نمايش يك خط فكري را آزمايش مي‌كرد.

باگارا كه روايت سفر وان در السكن به افريقاست در سال ۱۹۵۸ چاپ شد. اين كتاب زيبا واكنش كتبي را ايجاد نمود. همان‌طور كه انتظار مي‌رود،اين كتاب فاقد آثار انسان‌شناسي است. او از پستي بلندي‌هاي دراماتيك روستاي باندا با شور و شعري عكس گرفته كه مختص خود اوست.


كتاب بعدي او به نام «زندگي شيرين» سند مهارت او است. عكس‌ها و نيز روايت با زيبايي و پويايي خود اثرگذار مي‌نمايند. اين كتاب در سال ۱۹۶۶ تقريباً شش سال بعد از سفر ۱۴ ماهه او با گردا به آفريقاي غربي و جنوبي، مالزي، سنگاپور، هنگ كنگ، ژاپن، مكزيك و امريكاي شمالي منتشر شد. در طي اين سفرها، به ويژه در ژاپن، او روش مشاهده‌ خود را كامل كرد. در اين جا او صرفاً مشاهده گر نيست بلكه كارگردان نيز هست. تفاوت كاملي ميان عكس‌هاي گرفته شده در دوربان و اوزاكا مشاهده مي‌شود.

اولي تصويري روشن از تبعيض نژادي در افريقاي جنوبي است و نقطه‌ اوج آن كلك چاپي است كه به عابر سفيدپوست هاله‌اي نور مي‌دهد. اين نوع چاپ در هلند رايج بود. به ويژه در دهه ۱۹۷۰. تصوير دوم رويارويي مستقيمي را نشان مي دهد كه تقريباً نمايشي تهديدآميز از جذابيت ژاپني است، گروهي از تصاوير كه مي‌تواند براي عكاس مرگ‌آفرين باشد: تصويري مبتني بر تقابل.

سال‌ها بعد در يك مصاحبه راديويي در سال ۱۹۸۷، وان در السكن كه روشش شبيه به شكاري بوده كه طي آن او از دور دست طعمه خود را كه زوج‌هاي زيبا، شگفت‌انگيز و پر رمز و راز بودند مي‌ديده و سپس روي آن‌ها زوم مي‌كرده(و سر انجام به موقع آن‌ها را با يك لنز زاويه باز مي گرفته است.) شرح اين روش، شامل تغيير لنز داراي كيفيتي فيلم‌گونه است. اين تصادفي نيست. در طي همين سفر به دور دنيا، فيلم كه تا آن موقع او به طور آزمايشي مورد استفاده قرار مي‌داد به تدريج تبديل به مديوم ثانويه او شد. با يك فيلم براي انجمن كشتيراني هلند او توانست مخارج سفر خود و گردا با قايق را تأمين نمايد. منبع دوم پول به وسيله فيلم‌هاي مسافرتي تأمين شد كه او با گردا توليد ‌كرد: اين فيلم‌ها به صورت ماهانه توسط تلويزيون هلند پخش شد.

وان در السكن به سختي توانست ناشري را براي اثر خود موسوم به «دنياي ديوانه» پيدا كند. اين كتاب مربوط به سفر او به دور دنيا بود. تا حدي به دليل استيصال، او در دهه ۱۹۶۰ شروع به فيلمبرداري با دفعات بيشتري كرد و فيلم‌هاي مستند و مصاحبه‌هاي تلويزيوني زيادي ساخت كه به دليل تكنيك نسبتاً ساده و قابل مانور آن با سينما واريته شباهت زيادي داشت. مانند رابرت فرانك كه شروع به فيلم‌برداري در همان زمان كرد وان در السكن موضوعات خام و يا زندگي‌نامه خود را ترجيح مي‌داد. براي هلند، رويكرد وان در السكن خروج كامل از تلويزيون فعلي را نشان داد، كه به صورت رسمي كارگرداني شد. در بسياري از فيلم‌هايش او نقش يك شخص و يك عكاس و يك فيلم‌بردار را بازي مي‌كرد. يكي از نمونه‌هادوربين محبوب ۱۹۷۱ است كه تصوير خود اوست كه تا حدي به وسيله گردا گرفته شده است و وان در السكن به خاطر آن جايزه سينماتو گرافي را دريافت نمود.


در ارتباط با انتشار «زندگي شيرين» در سال ۱۹۸۶ موزه استدليك در آمستردام يك نمايشگاه از آثار قبلي او تحت عنوان «هي، اونو ديدي؟» ترتيب داد. اين وداع وان در السكن با عكاسي بود. اين آثار كه كاملاً با سبك دهه ۱۹۶۰ هماهنگ بود به عنوان يك رويداد بزرگ ظاهر شد. ورودي كه شامل يك راهروي كوچك بود كه ديوارهاي آن با عكس‌ها پوشيده شده بود. در اولين اتاق صداي يك روزنامه‌نگار معروف كه از يك خيمه كاغذ طلايي مي‌آمد شنيده مي شد كه يك كتابچه كلاسيك را مي‌خواند. اين كتابچه مربوط به عكاسي با موضوع تجهيز يك تاريكخانه بود. در داخل خيمه مذكور تاريكخانه قرار داشت: يك هرج و مرج بي‌سابقه. اين نمايشگاه مركب از تعداد زيادي عكس، صفحه‌هاي كنتاكت، اسلايد و اظهارات عكاس بود. كتاب همراه با آن كه در ۷ چاپ خارجي منتشر گرديد به همان اندازه موفق بود و بدين ترتيب اين نه تنها يك وداع نبود بلكه شروعي جديد بود.

به دنبال اين رويداد، او با مجله با كيفيت «خيابان» قرارداد بست و تا سال ۱۹۷۹ با اين مجله كار كرد و با نويسندگان مشهور در سفرها همراه شد. از روي اين اثر كه اغلب به صورت اسلايدهاي رنگي بود او گلچيني برداشت نمود و به صورت كتاب دوستت دارم ۱۹۷۷ درآورد. او گفت كه اين كتاب مردم، كتاب زنان و مردان، ليبيدو، ....، عشق و دوستي است. شرح شادي، غم، رنج، مرگ،جنگ، شجاعت و زندگي است. Joie de vivre و درگيري كه در اين شرح ظاهر مي شوند ويژگي وان در السكن هستند.

عكس‌ها از جمله دوستت دارم نه فقط از اشكال مختلف عشق و شهوت بلكه از نفرت، هماهنگي و ستايش شيوه ادامه راه توسط اشخاص تحت شرايط باورنكردني بهره مي‌برد. بنابراين كتاب فوق در يك مفهوم پاسخ دهه ۱۹۷۰ به خانواده نوع بشر است. تركيبي پويا از تحولات شديد اجتماعي و پديده‌هاي آن سال‌ها، از فرهنگ آزادي جنسي گرفته تا عواقب سريع قحطي در بنگلادش. بر خلاف خانواده نوع بشر، اين مبتني بر ايدئولوژي برابري نيست بلكه بر اساس احترام به فرديت است. اد فردي خوش سليقه بود اما همچنين فردي بود كه داراي وجدان اجتماعي نيرومندي بود. او كه يك فردگرا هرج و مرج طلب يا آنارشيست بود به هيچ دسته‌بندي و جناح سياسي وابسته نبود، اگر چه دو برنامه تلويزيوني درباره جهان سوم توليد كرد كه منجر به جمع‌آوري پول به صورت گسترده شد. معروف‌ترين اين‌ها يك برنامه درباره قحطي سال ۱۹۷۴ در بنگلادش بود. اين اثر نتيجه مستقيم قرارداد عكاسي با يك هفته‌نامه بود. (دوستت دارم) نيز در موزه استدليك به نمايش درآمد. در طي اين دوره وان در السكن همچنان با اين شكل از نمايش كار مي‌كرد. يك اجبار مشابه در آزمايش در سال ۱۹۷۸ منجر به ايجاد كتاب بي‌تكلف و شاد به‌نام «سلام» شد كه در آن او تصاويري رنگي از زوج‌هايي كه در گذشته عكاسي كرده بود در كنار هم قرار داد. اين سه مضمون به دهه‌هاي آخر زندگي اد شكل مي دهند: خانه‌اي جديد و عشقي جديد در روستاي آن سوي آمستردام، علاقه روبه رشد به ژاپن كه در خلال سفرها  كتاب‌ها و نمايش‌ها نشان داده شده و سرانجام بيماري نهايي كه منجر به ايجاد شاهكار آخر او يعني فيلم خداحافظي شد. ازدواج او با گردا كه از او دو بچه داشت در آغاز دهه ۱۹۷۰ متلاشي شد. وان در السكن كه ساكن شهر بود به يك مزرعه در ايسلمير در نزديكي ادام نقل مكان كرد و براي مدتي عكاسي و فيلمبرداري را كنار گذاشت. بعد از مدتي تنها زندگي كردن او شروع به برقراري ارتباط با زني جوان‌تر به نام آنك هيل هورست نمود. الهام او بازگشت. آن‌ها صاحب يك پسر بچه شدند و در سال ۱۹۸۰ وي كتاب خود موسوم به ماجراهاي ييلاق را منتشر كرد. اين كتاب كه به صورت فيلم هم درآمد به تمجيد از زندگي روستا مي‌پردازد و زندگي خانوادگي در تصاوير شخصي و بسيار رمانتيك را تحسين مي‌نمايد.


بعد از سفر به دور دنيا، ژاپن و ساكنان آن براي وان در السكن معناي خاصي پيدا كردند. تصاوير اوليه او از ژاپن نشانگر جامعه‌اي است كه هنوز سنتي و بومي خالص است. البته اين موضوع به سرعت تغير كرد و در دهه‌هاي ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ ديگر ژاپن با گذشته فرق داشت. براي خود ژاپن، عكس‌هاي اد ارزش تاريخي زيادي داشتند، چون هيچ عكاس ديگري در
آن زمان با چنين شيوه‌ي مستندي كار نمي‌كرد. يك كتاب از اين عكس‌هاي زيبا در سال ۱۹۸۷ در ژاپن چاپ شد. مثل هميسيشه، اشخاص غير عادي بودند كه توجه او را به خود جلب مي‌كردند: همراه با زندگي خياباني، او بقدرت مردانگي ياكوزاها ـ جنايتكاران ژاپني ـ و مناسك كشتي‌گيران سامو و گيشاها را به تصوير كشيد.

به ويژه در دهه ۱۹۸۰، وان در السكن مكرراً به ژاپن سفر كرد و هدفش نگارش كتابي فراگير بود كه سرانجام در سال ۱۹۸۸ تحت عنوان «كشف ژاپن» منتشر شد. در اين اثر وان در السكن خود را مجذوب تمايز مشخص ميان كهن و روش‌هاي فعالي زندگي كه متأثر از غرب است و در ميان جوانان بيان مي‌شود نشان مي‌دهد، مضموني كه او در دهه ۱۹۸۰ در آمستردام كشف نمود. تحسين خود ژاپني‌ها نيز موجب ايجاد نمايشگاه‌هايي در اين كشور شد و كارهاي قبلي نيز به زبان ژاپني مجدداً منتشر گرديد و كار او بارها و بارها نمايش داده شد. نمايشگاه آثار قبلي او بلافاصله بعد از مرگ وي در سال ۱۹۹۳ در توكيو و اوزاكا برگزار گرديد.
منبع:
Visser Hripsime _ Van Der Elsken. Phaidon.۲۰۰۲
منبع:
عكاسي

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.